از زمانی Ú©Ù‡ با مقولهء وبلاگ آشنا شدم Ùˆ شروع کردم به خوندن وبلاگهای مختلÙ� - از پرستو Ùˆ اوهام Ú©Ù‡ خواهرهای خوب خودم هستن تا جاناتان Ùˆ Ø´Ù�Ù�ا Ùˆ عنصر اول Ùˆ ژيوار Ùˆ خورشيد خانم Ùˆ پينکÙ�لويديش Ùˆ هودر Ùˆ هيس Ùˆ سردوزامی Ùˆ سپهبد سورنا Ùˆ ندا ... ( Ú©Ù‡ البته تعداد اين نقطه ها خيلی Ú©Ù… هست ) - تا زمانی Ú©Ù‡ خودم دست به کيبرد شدم Ùˆ تصميم به نوشتن گرÙ�تم هميشه اين سؤال برايم Ù…Ø·Ø±Ø Ø¨ÙˆØ¯ Ú©Ù‡ ÙˆØيدی Ú©Ù‡ قراره بنويسه کدام ÙˆØيد خواهد بود ØŒ ÙˆØيدی Ú©Ù‡ ماسک به صورت داره يا ÙˆØيدی Ú©Ù‡ همون Ù„Øظه داره پای نت زندگی ميکنه . البته غير از اين مطلب ØŒ ÙŠÚ© موضوع ديگه هم هست Ú©Ù‡ از خيلی وقت پيش ذهن من را هر از گاهی درگير خودش ميکنه Ùˆ آنهم تعيين مرز بين صداقت Ùˆ دروغ Ø› شايد برای خيلی از شما دروغ به معنای Ú¯Ù�تن هر چيزی غير از واقعيت باشه ولی برای من علاوه بر اين دروغ به معنای Ù†Ú¯Ù�تن Øقيقت هم هست .
وقتی Ú©Ù‡ به نوشته هام نگاه ميکنم ميبينم شايد الآن نتونم باهاشون ارتباط برقرار کنم ولی مطمئن هستم Ú©Ù‡ در آن Ù„Øظه خاص Ú©Ù‡ در Øال نوشتن بوده ام Øتماً داشتم با آن واژه ها Ùˆ جمله ها زندگی ميکرده ام Ø› مطمئنم .
شايد برای خيلی از شما اين سؤال پيش آمده باشه Ú©Ù‡ چرا من خيلی Ú©Ù… مينويسم البته کار نوشتن من از خيلی Ú©Ù… گذشته Ùˆ تقريباً به تعطيلی کشيده است . اين امر Øداقل دو تا دليل داره : اول اينکه من اکثر روزهام رو در جايی ميگذرانم Ú©Ù‡ دسترسی به نت ندارم پس نميتوانم همانند گذشته بنويسم Ùˆ دوم آنکه من در Øال دگرديسی هستم - البته ميدانم Ú©Ù‡ شما هم ميدانيد Ú©Ù‡ من عاشق شده ام - Ùˆ بواسطهء همين دگرديسی ÙˆØيدی Ú©Ù‡ تنها خودش مهم بود Ùˆ لاغير Øال کسی وارد زندگيش شده است Ú©Ù‡ Ù„Øظه هايش بدون دم گرم او سالهای طولانی ميشود ØŒ Øالا برای ÙˆØيد غير از امروز Ú©Ù‡ بواسطهء شرايط زمانه دور از Ù…Øبوبش ميگذراند ØŒ Ù�ردا Ùˆ Ù�رداهای با Ù…Øبوب Ùˆ معشوق بودن هم برايش مهم است .
اين قسمت را Ù�قط برای تو مينويسم ØŒ خانومی عزيزم الآن Ú©Ù‡ دارم اين مطلب رو مينويسم عکس قشنگت روبرومه - نميدونم بوسه هايی Ú©Ù‡ بر اونها ميزنم رو روی گونه هات ميتونی Øس Ú©Ù†ÛŒ يا نه - Ùˆ همراه با اÙ�ميد زمزمه ميکنم Ú©Ù‡ :
تو قبله گاه منی
آخه پناه منی
Øالا عاشقم ØŒ آره عاشقم
تو ر�يق راه منی
نکنم دگر ، به کسی نظر
که تو تکيه گاه منی
دوستت دارم های تو
ا�ميد موندن ميده
به اين صدای خسته
جرأت خوندن ميده
وای که چقدر دوستت دارم
بقدر دنيا ميخوامت
اندازهء ستاره های آسمون ميخوامت
Øالا عاشقم ØŒ آره عاشقم
تو ر�يق راه منی
نکنم دگر ، به کسی نظر
که تو تکيه گاه منی
ناز نگاه تو
بادهء ناب من
مست و خرابم کن
تو ای همه تب و تاب من
ای گل ( ... ) دل
چشم و چراغ دل
من بتو دل بستم و
�قط تورو ميپرستم
ناز بانوی نازنينم ØŒ از Ù„Øظه ای Ú©Ù‡ قدوم مبارکت را بر اين ويرانه دل نهادی تا بامروز Ú©Ù‡ Ù…Ù�هوم زنده بودن را زندگی ميکنم Ù„Øظه های تلخ Ùˆ شيرين Ù�راوانی داشته ايم Ø› بخاطر تمام شيرين Ù„Øظه هايی Ú©Ù‡ با تو داشتم ممنونم Ùˆ بخاطر تمامی آن تلخيهايی Ú©Ù‡ بيرØمانه به کام نازنينت چشاندم معذرت ميخواهم ØŒ به اشکی Ú©Ù‡ بر چشمان ÙŠÚ© عاشق Øلقه زده قسمت ميدهم Ú©Ù‡ تمامی کاستيهايی را Ú©Ù‡ در Øقت روا داشته ام ببخشی . ميدانم Ú©Ù‡ ØÙ‚ تو Ù�راتر از آن چيزيست Ú©Ù‡ در توان من است اما اين را هم بدان Ú©Ù‡ عشق تو به من جرأت خاستن را داد ØŒ تنها مانده جسارت خواستن ØŒ آنرا هم با لطÙ� Ùˆ Ù…Øبتت به من ارزانی Ú©Ù† .
وقتی Ú©Ù‡ به نوشته هام نگاه ميکنم ميبينم شايد الآن نتونم باهاشون ارتباط برقرار کنم ولی مطمئن هستم Ú©Ù‡ در آن Ù„Øظه خاص Ú©Ù‡ در Øال نوشتن بوده ام Øتماً داشتم با آن واژه ها Ùˆ جمله ها زندگی ميکرده ام Ø› مطمئنم .
شايد برای خيلی از شما اين سؤال پيش آمده باشه Ú©Ù‡ چرا من خيلی Ú©Ù… مينويسم البته کار نوشتن من از خيلی Ú©Ù… گذشته Ùˆ تقريباً به تعطيلی کشيده است . اين امر Øداقل دو تا دليل داره : اول اينکه من اکثر روزهام رو در جايی ميگذرانم Ú©Ù‡ دسترسی به نت ندارم پس نميتوانم همانند گذشته بنويسم Ùˆ دوم آنکه من در Øال دگرديسی هستم - البته ميدانم Ú©Ù‡ شما هم ميدانيد Ú©Ù‡ من عاشق شده ام - Ùˆ بواسطهء همين دگرديسی ÙˆØيدی Ú©Ù‡ تنها خودش مهم بود Ùˆ لاغير Øال کسی وارد زندگيش شده است Ú©Ù‡ Ù„Øظه هايش بدون دم گرم او سالهای طولانی ميشود ØŒ Øالا برای ÙˆØيد غير از امروز Ú©Ù‡ بواسطهء شرايط زمانه دور از Ù…Øبوبش ميگذراند ØŒ Ù�ردا Ùˆ Ù�رداهای با Ù…Øبوب Ùˆ معشوق بودن هم برايش مهم است .
اين قسمت را Ù�قط برای تو مينويسم ØŒ خانومی عزيزم الآن Ú©Ù‡ دارم اين مطلب رو مينويسم عکس قشنگت روبرومه - نميدونم بوسه هايی Ú©Ù‡ بر اونها ميزنم رو روی گونه هات ميتونی Øس Ú©Ù†ÛŒ يا نه - Ùˆ همراه با اÙ�ميد زمزمه ميکنم Ú©Ù‡ :
تو قبله گاه منی
آخه پناه منی
Øالا عاشقم ØŒ آره عاشقم
تو ر�يق راه منی
نکنم دگر ، به کسی نظر
که تو تکيه گاه منی
دوستت دارم های تو
ا�ميد موندن ميده
به اين صدای خسته
جرأت خوندن ميده
وای که چقدر دوستت دارم
بقدر دنيا ميخوامت
اندازهء ستاره های آسمون ميخوامت
Øالا عاشقم ØŒ آره عاشقم
تو ر�يق راه منی
نکنم دگر ، به کسی نظر
که تو تکيه گاه منی
ناز نگاه تو
بادهء ناب من
مست و خرابم کن
تو ای همه تب و تاب من
ای گل ( ... ) دل
چشم و چراغ دل
من بتو دل بستم و
�قط تورو ميپرستم
ناز بانوی نازنينم ØŒ از Ù„Øظه ای Ú©Ù‡ قدوم مبارکت را بر اين ويرانه دل نهادی تا بامروز Ú©Ù‡ Ù…Ù�هوم زنده بودن را زندگی ميکنم Ù„Øظه های تلخ Ùˆ شيرين Ù�راوانی داشته ايم Ø› بخاطر تمام شيرين Ù„Øظه هايی Ú©Ù‡ با تو داشتم ممنونم Ùˆ بخاطر تمامی آن تلخيهايی Ú©Ù‡ بيرØمانه به کام نازنينت چشاندم معذرت ميخواهم ØŒ به اشکی Ú©Ù‡ بر چشمان ÙŠÚ© عاشق Øلقه زده قسمت ميدهم Ú©Ù‡ تمامی کاستيهايی را Ú©Ù‡ در Øقت روا داشته ام ببخشی . ميدانم Ú©Ù‡ ØÙ‚ تو Ù�راتر از آن چيزيست Ú©Ù‡ در توان من است اما اين را هم بدان Ú©Ù‡ عشق تو به من جرأت خاستن را داد ØŒ تنها مانده جسارت خواستن ØŒ آنرا هم با لطÙ� Ùˆ Ù…Øبتت به من ارزانی Ú©Ù† .